عادت میکنیم

ساخت وبلاگ

میدونید من عادت کردم هر ماه چیزی زیر دلم مشت بزنه بهم

عادت کردم هر ماه رو به موت شم

از درد بپیچم دور خودم و دعا دعا کنم مسکن اثر کنه

عادت کردم اون نیم ساعت رو بمیرم

اونقدر عادت کردم که وقتی نیس نگران میشم . انگار که چیزی سر جاش نیس . درست نیس . وقتی این ماه درده دیر شروع شد  و من دیر به خودم پیچیدم , مدام منتظر بودم .منتظر اتفاقی که تاخیرش اذیتم میکرد.

ما آدما به وجود  همه چی عادت میکنیم , حتی درد!

دم  ظهر وقتی بی حال افتاده بودم روی تخت , وقتی دیگه منتظر چیزی نبودم . عماد بغلم کرده و کف دستش رو گذاشته بود زیر شکمم , گرمای دستش آرومم میکرد . دیگه خیالم راحت بود .

زخم...
ما را در سایت زخم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nelii1 بازدید : 142 تاريخ : پنجشنبه 11 خرداد 1396 ساعت: 9:01