اینجا پایان یک مهمانیست

ساخت وبلاگ

مهمون هامون رفتن . من از شدت خستگی خوابم نمیبره...

هرباری که مهمون داریم من خونه رو در حد خونه تکونی مرتب میکنم .امروز به مرحله ایی رسیدم که اگه وقت داشتم شیشه ها رم پاک میکردم !!! 

وسط های مهمونی بود که مادر شوهرم بهم گفت نکن اینکارو با خودت ! خونه شما همیشه مثل دسته گله . یه روز و دو روز که نیس ... وسواس میگیریا!! من اما ته دلم کیف کردم که خونم مثل دسته گله . میدونی باید زن باشی تا وقتی خونت آروم و مرتبه ضربانت رو ریتم بزنه . 

آخ خدا چقدر خسته ام . 

کاش خوابم ببره 

کاش آروم شم . 

یه جایی وسط های سرم هس که میسوزه ، درست توی مغزم !

زخم...
ما را در سایت زخم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nelii1 بازدید : 145 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 18:36