ساعت شیش و بیست دقیقه ی عصر ١٥اسفند

ساخت وبلاگ

دقیقا دو ررز بعد از انتشار آخرین مطلب تو اینجا ،  ،در شرایطی که هنوز یک هفته به تولد دخترمون مونده بود ، توی یک شرایط اورژانسی دکتر تصمیم به بیرون آوردن بچه گرفت و حالا "رها" خانم ما ١٣روزه س! 

همه چیز از یه سونوگرافی ساده شروع شد و بند نافی که سه دور دورگردن جنین پیچیده بود و حرکاتی که کند شده بود. من میخواستم برم بازار و برای کوسن های تخت جوجه خانم تور بخرم ، سر راه فکر کردم بذار سونوی ١٢هفته رو هم بدم به دکتر ، دکتر گفت تا اینجا که اومدی بذار قلبش هم بشنویم . بعد گفت چرا قلبش آروم میزنه؟ وفا بیا برو سونو، دکتر سونو چیزایی نوشت رو کاغذ که ختم شده بود به کلمه ی: ٦از ٨. دکترم پشت تلفن گفت برو بیمارستان بگو نوار قلب بگیرن. گفتم که من میخواستم برم بازار و حالا ساعت ٤ظهر بیمارستان بودم زنگ زدم که عماد بیا، فکر میکردم بیخودی دارم میکشمش بیمارستان و خودم همه کارها رو میکنم که دکترم گفت اتاق عمل رو آماده کنید باید بچه رو دربیارم! ساعت ٦و بیست دقیقه ی عصری که هییییچ انتظارش رو نداشتم رها به دنیا اومد و دنیای من قشنگ تر شد❤️

زخم...
ما را در سایت زخم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nelii1 بازدید : 76 تاريخ : شنبه 5 فروردين 1402 ساعت: 22:44