حال خوب

ساخت وبلاگ

وقتی تمام کارهای حال خوب کن رو زیر و رو کردم و به هیچ کدوم حس خوبی نداشتم زنگ زدم به زری و گفتم میام سالن هستی؟ گفت مشتری ندارم ، تو بیای نمیرم گفتم یه قهوه بخر میام زنگ زدم آژانس و نیم ساعت دیگه سالن بودم اون ناخون هام رو مانیکور می‌کرد و من حرف میزدم 

حالم خیلی بهتره .... باید وفا رو میبردم بیرون باید شیک شکلات میخریدم براش باید ... چون قرارمون از اول همین بود خسته شدی استراحت کن ولی رها نکن... 

زخم...
ما را در سایت زخم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nelii1 بازدید : 194 تاريخ : چهارشنبه 19 دی 1397 ساعت: 18:08