شاید خیلیاتون در جریان زندگی و مشکلات کوچیک و بزرگ من و همسرم بوده باشید زندگی که تلاش میکنم نه تنها سرپا باشه بلکه بهترین باشه اما چیزی که زندگی من رو نگه داشته ، فراتر از تلاش منه ...یه وقتهایی که غصه تا بیخ گلوم بالا اومده ، یه وقتایی که خودم رو تنها و رنجور میبینم از خودم میپرسم چرا ول نمیکنم برم؟ چرا همینجا تمومش نمیکنم؟ شاید دلایل زیادی برای موندن وجود داشته اما اصلی ترین دلیلش دوست داشتنه و عشق :)
****
آدما دلایل زیادی برای ازدواج دارن ، نیاز به دوست داشته شدن یکی از مهم ترین دلایل من بود. دوست داشته شدنی که جنسش با همه دوست داشته شدن ها فرق کنه . میدونید که چی میگم ؟
و البته دوست داشتن کسی که دوست داشتنش با همه دوست داشتن ها فرق کنه .
اولین و ابتدایی ترین و البته اساسی ترین گام های دوست داشتن و دوست داشته شدن اینه که فیس و بادی لنگویج دو طرف به دل هم بشینه . این شاید شرط “لازم “باشه اما ابدا “کافی “نیست. شاید خیلیا بنظر ما اولش جذاب باشن اما بعدا که باطنشون رو ، رو میکنن آدم هرچی دوست داشتنه بالا میاره!!! ولیییییی گاهی این باطن نیست که دوست داشتن رو خراب میکنه بلکه نامدیریتی و بی تدبیریه.
تدبیر و مدیریت با چند تا کلمه و فرمول بدست نمیاد! مدیریت یک مهارته که اتفاقا بیشترش با تجربه کردن بدست میاد آمااااااا ! میشه با تحقیق و مطالعه رفتار و تدبیر و مدیریت بهتری داشت.
بیایید:
یه اصل رو قبل از هرچیز به یاد داشته باشیم . به قول مامان من “هر خونه ایی قبله ی خاص خودش رو داره “ یعنی نمیشه یه فرمول رو تو همه زندگی ها پیاده کرد !هرکسی باید قبله (روش زندگی ) خودش رو پیدا کنه . پسسسسس حرفهای من تنها یک پیشنهاده که شاید تو زندگی شما جوابگو نباشه.
آدما قبل از ازدواج راجع به خیلی چیزای اساسی و ،کلی، باهم حرف میزنن(که البته
باید هم حرف بزنن) اما بیشتر زندگی ها دعوا و جر و بحث ها سر کلیات نیست سر جزئیاته! جزئیاتی که بیس مشکلات بزرگ رو میسازن . کی بعد از ازدواج سر سیاست با زنش یا شوهرش حرفش میشه ؟ اما تا بوده دعواهایی که مثلا سر خمیر پیراشکی یا حرف زدن با تلفن یا نبستن در تیوپ خمیر دندون شروع شدن و به هفته ها قهر انجامیدن ! اینا همون مشکلاتی هستن که تا آدما زیر یه سقف نرن به وجود نمیان ، مطرح نمیشن و اصلا حتی گاهی به ذهن هم نمیرسن!
حال چیکار کنیم ؟
ادامه مطلب
برچسب : نویسنده : nelii1 بازدید : 189