قره قاطی

ساخت وبلاگ

دیشب قرار بود یه جور دیگه و راجع به یه چیز دیگه  بنویسم ولی خب  الان اینجوری شد  :| ( اینکه یه روز متن ادبی مینویسم و یه روز کتابی و داستان گونه و یه روز قره قاطی رابطه مستقیمی با مهر ماهی بودنم داره هرچقدر هم کلاس بذاریم , یه مهر ماهی تعادل نداره! برعکس ترازو که سمبلمونه:| )

خب دیشب رو مود داستان گونه بودم و امشب رو قره قاطی

تمام دیشب خواب های درهم برهم دیدم البته اونقدرا هم بی ربط نبودن یعنی بودنا ولی نه کاملا

خواب میدیم دادشی خان که رفته مسابقه کشوری ( عضو تیم ملی نوجوان سه گانه س ) ساعت 10 شده و به ما خبری ندادن و ما داریم فکر میکنم لابد مقامی نیاورده که به ما خبری ندادن ! البته وقتی من بیدار شدم ساعت 8 بود . و جالب اینجاس که  ساعت 10 شد و به ما خبری ندادن و دقیقا ما داشتیم فکر میکردیم که لابد اینبار مقام نیاورده ( ناکفته نماند که ما یعنی همه رو مدال طلا روش حساب کرده بودیم :| )

خواب دوم که دیدم این بود که از نو خونریزیم شروع شده  و من دارم بال بال میزنم با دکتری که اونجا س راجع بهش حرف بزنم و بگم من باز داغون شدم و اون دکتره در حد شگفت انگیزی خل بود و من مستاصل ! البته بعدش یا قبلش راجع به ماهی فایتر ( من به ماهی فایتر خیلی علاقه دارم ) خوابهایی دیدم مثلا به موسیقی علاقه داشت و بیرون آب نمیمرد و تو هوا پرواز میکرد و با گربه میجنگید ! (البته نه به سبک نینجا ) خب ولش کنین ماهی رو
. لاززم نیس که دوباره تاکید کنم من ساعت 8 از خواب بیدار شدم که نه؟ ساعت 10 اینا بود که یهویی حس کردم خیس شدم ! خونریزی از  نو شروع شده ! اونم درست وقتی که فکر میکردم همه چی رو به راه شده و اعصاب بی اعصابم درست شده و دارم ریکاوری میشم !


زخم...
ما را در سایت زخم دنبال می کنید

برچسب : قره قاطی,فاطی فاطی قره قاطی,همه چی قره قاطیه, نویسنده : nelii1 بازدید : 234 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 5:09