مرز

ساخت وبلاگ

فکر میکنم اینبار حتما حرفام رو تو کنایه میزنم تو ایما و اشاره اما هربار حرف میاد تا بیخ گلو و گلوله میشه و سفت میشه و سخت میشه . عین یه تکیه گِل ! انگار که گِل گرفتن دهنمو. همینجوری زل میزنم به فرش و دیوار و در و میز و... اونقدر زل میزنم تا حرف عوض میشه بحث عوض میشه . من اما گیر میکنم تو همون کنایه ایی که میشد بزنم و هی سعی میکنم قورت بدم اون گلوله ی تو گلوم رو . 

اینا رو گفتم که بگم من اهل حرف تو پاکت و لفافه زدن نیستم. اهل به در بگو دیوار بشنوه هم نیستم . اهلش باشم هم بلدش نیستم ! 

سرمو فرو بردم تا خرخره تو زندگیم و هی میدوزم و هی میشکافم . من اگه حرفی میزنم اینجا با خودمم . من اگه کاری میکنم برای خودمه . میدونید چیه من گرمه خودمم !!!

من کی باشم که بگم کی شرف داره کی نداره؟! من فقط حواسم به مرز هامه همین 

زخم...
ما را در سایت زخم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nelii1 بازدید : 166 تاريخ : يکشنبه 12 شهريور 1396 ساعت: 16:54