کبودی !

ساخت وبلاگ

یک وقتهایی آدم دستش کبود میشود پایش کبود میشود .تا چیزی به جای کبودی نخورده ادم هیچ دردش نمی آید . اما امان از وقتی که میخورد به جایی . حتی ممکن است آن ضربه کمی سفت تر از لمس باشد اما درد میپیچد توی تن آدم . خب البته زیاد هم طول نمیکشد که دردش آرام میگیرد .

من نمیدانم کجای روحم کبود شده که هر صدای بلندی , لحن تندی درد میشود میپیچد توی تنم . دلم میخواهد گریه کنم داد بزنم و خیال میکنم هیچ سبک شدنی در کار نخواهد بود. اما بعد سبک میشود یادم میرود و فکر میکنم اووف خوب شدم و اصلا موضوع بزرگی نبود . اما باز ضربه ایی دیگر هرچند کوچک مرا میبرد تا عمق درد تا انتهای نا امیدی ....

من نمیدام کجای روحم کبود شده کجا باید کمپرس یخ بگذارم کجا را زرد چوبه و گوشت کوبیده ببندم که خوووب شود لامصب . که با هر فشار کوچکی جانم را به لبم نرساند.

استیصال را دیده اید ؟ تنهایی را میشناسید ؟ آخخخخخخخخخخخخ که من هی دست و پا میزنم .

زخم...
ما را در سایت زخم دنبال می کنید

برچسب : کبودی, نویسنده : nelii1 بازدید : 193 تاريخ : چهارشنبه 25 مرداد 1396 ساعت: 10:09