شدم کانون انرژی منفی

ساخت وبلاگ

به طرز احمقانه اییی از همه چی ناراضی ام .... خونه ایی که واسه چیدنش اووووون همه وسواس داشتم خیلی از چشمم افتاده . نمیدونم چیکار کنم خاص شه !!! فکر میکنم باید همه وسایل رو عوض کنم . از مبلمان گرفته تا فرشها !

فرشهاااا شاید به هرکی بگی  فرش تبریز 50رج طرح سالاری داری و دلت میخواد از فرشهای ترکیه بخری به سلامت عقلیت شک کنه ! پس شما با کمال میل میتونید به سلامت عقلی من شک کنین !!!

  + خیلی باید فانتزی باشه همسر آدم واسه تموم شدن یه ترم دانشگاه براش گل بخره و بلیط مشهد بگیره هتل رزرو کنه سورپرایز کنه !!!خاااک تو سر من چرا حالم خوووب نمیشه؟؟؟؟؟ چرا مشهد  که اااااااااییییییین همه دلم براش لک زده بود, ذوق زدم نمیکنه ؟؟؟

+ تو این مدت عماد کلی برام خرید کرده از لباس مجلسی بگیر تا بلیز و شلوار و روسری و..... اما برای هیچ کدوم ذوق ندارم انگار که نیست !

+ هیچ غلطی نمیکنم . به معنی واقعی هیییییییچ غلطی نمیکنم ....داستان نمینویسم کلاس نقاشی  رو نمیرم باشگاه ثبت نام نمیکنم از انجام کارهای خونه لذت نمیبرم ...

من ریکاوری نشدم ...

بعد دعوای اون شبم با عماد دیگه ریکاوری نشدم

برنگشتم به زندگی

رفتم تو کما

یه وقتهایی وسط دعوا به طرفمون چیزی میگیم که متلاشیش میکنه. من متلاشی شدم :(((((   . صبحا با هیچ انگیزه ایی بیدار نمیشم . با هیچ دوستی ارتباط ندارم . شاید بگم بخندم اما انگیزه م مرده ...

از همه بدتر این خونه ایی که توشم رو نمیتونم تحمل کنم ....

بنظرم قدیمی و بدترکیبه ....

خدایا شدم کانون انرژی منفی ....

حالم بده!

زخم...
ما را در سایت زخم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nelii1 بازدید : 167 تاريخ : چهارشنبه 14 تير 1396 ساعت: 5:00