زن ریحانه است ؟

ساخت وبلاگ
ایستادم درست کنار لبه . منتظرم موندم آدم های دور و برم دور شن بعد خودم رو خم کردم جلو شیرجه زدم توی آب . من فرو میرفتم توی آّب و تمام خستگی از من میزد بیرون .چند وقت بود که استخر نرفته بودم؟ چند وقت بود که اینطور خسته نپریده بودم توی آب ؟ سرم رو بیرون آوردم اکسیژن دویید توی ریه هام آخخخخخخخخخخخخ زندگی همین جاست ! باز خودم رو کشیدم زیر آب . زیر آب صدا ها گنگ و دور و نامفهوم میشدن درست مثل تصاویر بدون عینک . همه جا به طرز زیبایی آبی دیده میشد . هوای ریه هام توی حباب های ریز و درشتی میرفتن بالا و من میرفتم پایین تر . بازهم پایین تر. اونقدررر پایین که میشد دراز کشید کف استخر و خیال کرد زندگی ایستاده .

نشستم روی لبه . کلاهم رو در آورده بودم و آب از لای موهای بلند و بِلُند م چکه میکرد. میدونید یاد کی افتادم ؟ یادتون هست؟ اون پاییزی رو که من  همینقدر خسته نشسته بودم درست لب استخر؟ آب از لای موهای کوتاه و خرمایی م چکه میکرد .

هیچ کس قرار نیست از توی آینده بیاد و ما رو ببره تا خوشبختی . هیچ کس قرار نیست بیاد و همه چیز رو  سر و سامان بده . هیچ کس قرار نیست اوضاع رو روبه راه کنه .
یک روز میرسه که میفهمیم اون خود ما هستیم که از توی آینده خواهیم اومد به درون خودمون . اون قسمت از خودمون که حالا و گذشته اون رو قوی کرده. اونقدر قوی که بایسته اوضاع رو سر و سامان بده وخودمون رو ببره تا خوشبختی .

من از دورن نه شبیه ریحانه ام نه پروانه نه حتی هیچ موجود لطیف دیگری. من یک کرگدنم ! همون قدر پوست کلفت .

زخم...
ما را در سایت زخم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nelii1 بازدید : 172 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1396 ساعت: 16:51