زخم

متن مرتبط با «بیمارستان» در سایت زخم نوشته شده است

بعد از بیمارستان

  • حالا که دارم مینویسم رها روی پاهام دراز کشیده و من آهنگ گنجیشک لالا رو براش پخش کردم که خیلی دوست داره.هر وقت براش پخش میکنم ساکت گوش میده و آخرهاش که میگه لالالالایی با صدای آرومی انگار که میخواد تقلید کنه همراهی میکنه. روزهای توی بیمارستان تموم شد ر ما ٤شب بیمارستان بودیم.٤ شب سخت. رهای کوچیک من سنگ کلیه داره, ...ادامه مطلب

  • بیمارستان

  • حالا که دارم مینویسم رها روی تخت بیمارستان خوابیده. شاید سخت ترین لحضات زندگیم رو میگذرونم. تمام مدتی که به پاش سرم وصل میکردن و اون جیغ میزد با هر جیغش کسی توی دلم چنگ میزد قلبم رو مچاله میکرد توی مشتش و من نفسم بند میومد.حتی نمیتونستم گریه کنم کلافه و گیج و درهم بودم مثل یه کند ذهن دیرآموز دارم فکر میکنم چطور قراره سه روز اینجا بمونیم ؟! خدا خودش بهم توان و صبر بده. خودش کمکمون کنه.  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها